قرآن كريم همواره از طبيعت و شناخت آن سخن مي‌گويد: از آسمان، زمين، خورشيد، ماه، ستارگان، از ابرهاي باران‌زا و ابرهاي غير باران‌زا، ريزش فراوان آب از آسمان، رويش گياهان، زيبايي‌هاي نور، جلوه‌هاي گوناگون رنگ و وزش باد.
راستي چه وقتي ديدن طبيعت مفهوم ديگري پيدا مي‌كند و زيبايي وجذابي ديگر را فراهم مي‌سازد؟ در صورتي كه بدانيم در سراپرده طبيعت، دستي تدبير مي‌كند و براي اين نعمت‌ها درجهت آسايش و رفاه انسان در كار است. قرآن كريم در آيات بسياري از تسخير طبيعت براي انسان توسط خدا خبر مي‌دهد مانند سوره ابراهيم /32 و 33، نحل /12 و 14، حج /65 و لقمان / 29، همچنين از رام كردن تمام آسمانها و زمين براي انسان خبر مي‌دهد: سوره لقمان /20 و جاثيه/12. اما مهم اين است كه بدانيم طبيعت چه اهميتي دارد و چه زيبايي‌هايي مي‌آفريند و چگونه مي‌توان از آن به گونه‌اي نيكو استفاده كرد و مهم‌تر اينكه بدانيم همه اين نعمت‌ها نشانه خدا و با تدبير خدا هستند و هدفي براي آفرينش آنها وجود دارد و ما انسانها ناسپاسي نعمت نكنيم و به ستم از آن استفاده ننماييم . به همين دليل، در برخي آيات قرآن آمده است كه سفر كنيد و در زمين بگرديد و بنگريد چگونه خداوند آفرينش را آغاز كرده؛ سپس باز او جهان ديگري را پديد مي‌آورد. خداست كه بر هرچيز تواناست ( عنكبوت/20) .
و در روايات رسيده است كه« سافروا تصحوا » سفر كنيد تا سالم باشيد ، زيرا گشت و گذار در طبيعت، ديدن منظره‌هاي زيبا و آشنايي با آداب و رسوم ملت ها ، گذشته ا زآنكه خداشناسي ما را تقويت مي‌كند و به شگفتيهاي آفرينش خدا آشنا مي‌سازد و فايده‌هاي بي‌شمار مادي و معنوي براي ما ارمغان مي‌آورد، آدمي را از افسردگي مي‌رهاند و به سلامتي جسم و روان ما كمك مي‌كند. اكنون براي اينكه ابعاد گوناگون طبيعت قرآن را نشان داده باشيم به آيات چند كه در وصف طبيعت آمده، اشاره مي‌كنيم:

اهميت طبيعت در قرآن

در قرآن كريم بيش از 750 آيه اشاره به ظواهر طبيعت مي‌كند ابعاد گوناگون جلوه‌ها و زيبايي‌هاي آن را يادآور مي‌شود. در اغلب اين آيات، ما را توصيه به مطالعه كتاب طبيعت و پند‌آموزي آن مي‌كند. بي‌گمان، هدف اين آيات، طرح علوم طبيعي و بيان قوانين آن نيست، هر چند به نكاتي اشاره دارد كه پس از قرنها اهميت و حساسيت آن شناخته شده و خبر از اين حقيقت مي‌دهد كه گوينده آن در اتصال به مبدأ الهي و آفريننده جهان است. آفريننده‌اي كه از همه چيز خبر دارد و با آگاهي آنها را پديد آورده و براي ما رام كرده است. قرآن كتاب هدايت است و منظور از ذكر اين شگفتي‌ها تدبر در موجودات طبيعي و توجه به نشانه‌هاي آن در اصل خلقت است.

پيدايش حيات در زمين و اهميت آب

يكي از مسايلي كه همواره فكر بشررا به خود مشغول كرده، مساله حيات و چگونگي پيدايش آن در زمين است. در سير طبيعت ما به زندگي موجودات گوناگون برخورد مي‌كنيم و چگونگي حيات آنها براي ما شگفت‌انگيز است. قرآن كريم در چگونگي حيات آنها براي ما اشاره مي‌كند. مثلاً مي‌گويد: هرچيز زنده‌اي را از آب پديد آورديم ( انبياء/30) و يا به مناسبت آفرينش جهان مي‌گويد: اوست كه آسمانها و زمين را در شش دوره آفريده و قدرت استيلاي او بر آب بود ( هود /7) .
شگفتي طبيعت به تنوع وچگونگي موجودات است؛ موجوداتي كه از آب آفريده شده‌اند، عده‌اي بر روي شكم راه مي‌روند و پاره‌اي از آنها بر روي دو پا و برخي از آنها بر روي چهارپا . خدا هر چه بخواهد مي‌آفريند( نور/45) .
اهميت آب در طبيعت در قرآن جايگاه مهمي قرار دارد. در تعبيرات گوناگون به شكل توصيف درياها، رودخانه‌ها، نهرها و ريزباران‌ها مطرح مي‌شود، اما آنچه در مرحله نخست جاي دارد و آن را مقدس مي‌كند اين است كه از آب پديد آمده وعرش خدا بر آب مستقر شده و در مرحله بعدي حيات انسان و سعادت و لذت زندگي هر جانداري در مجموع آفرينش، به آب وابسته است. قرآن در جايي، اين شگفتي و زيبايي و اهميت را چنين بيان مي‌كند: و اوست كه از آسمان، آبي فرود آورد، پس به وسيله آن از هرگونه گياه برآوريم.
و از آن گياه جوانه سبزي خارج ساختيم كه از آن دانه‌هاي متراكمي برمي‌آوريم و از شكوفه‌ درخت خرما خوشه‌هايي است نزديك به هم . و نيز از آب باران باغ‌هايي از انگور و زيتون و انار همانند و غيرهمانند بيرون آورديم. به ميوه آن چون ثمر دهد و به طرز رسيدنش بنگريد، بي‌گمان در اينها براي مردمي كه ايمان مي‌آورند نشانه‌هاست.( انعام/99 ).

زندگي دوباره طبيعت

يكي ديگر از نمايش‌هاي خدا درجهان كه قرآن از آن ياد مي‌كند، حيات دوباره طبيعت است، طبيعتي كه در فصل زمستان مي‌ميرد و سبزي وشادابي خود را از دست مي‌دهد، اما در فصل بهار دوباره زنده شده وجان ديگر مي‌گيرد. قرآن اين رحمت الهي را با ريزش باران توصيف مي‌كند ( اعراف/57 ) يا در جاي ديگر مي‌گويد: خداوند بادها را مي‌فرستد كه ابرها را برانگيزند، آنگاه آن را به سوي سرزمين مرده مي‌رانيم تا زمين را پس از مرگش دوباره زنده كنيم. توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يكي ا زنمونه‌هاي ديگر شگفتي‌هاي طبيعت در قرآن است، اما جالب است بدانيم هدف اين توصيف مشهود، نشان دادن طبيعي حيات انسان پس ازمرگ است، به عبارت ديگر براي آن است كه چگونه پس از آنكه تمام جسم او پوسيد و متلاشي شد، دوباره زنده مي‌شود، همان‌گونه كه طبيعت زمين پس از پژمردگي و خزان ومرگ، دوباره حيات پيدا مي‌كند.

طبقات آسمان

نمايشگاه ديگري از طبيعت ساكت، آرام و بي‌زبان كه در قرآن از آن سخن گفته مي‌شود، نمايشگاه آسمان، ماه و ستارگان و كهكشان‌ها هستند. براي انسان فرصت‌هايي به دست مي‌آيد كه با تأمل به آسمان نگاه كند و از نگاه خود لذت ببرد. اين فرصت در شب در بيابان‌ها كه نور شهرها كمتر وجود دارد و تلألؤ مي‌كند و تابلويي طبيعي و منظم از جهان آفرينش را به نمايش مي‌گذارد، بهتر فراهم مي‌شود . قرآن با تعبيرات گوناگون اين زيبايي‌ها را توصيف مي‌كند و مهم‌تر آنكه ما را به زاويه‌هاي پنهان شگفتي‌ جهان آفرينش رهنمون مي‌سازد: خدايي كه هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد. در آفرينش آن بخشايشگر، هيچ‌گونه اختلاف‌ و تفاوت نمي‌بيني. باز بنگر آيا خلل و نقصاني مي‌بيني (ملك/3 ). در آيه‌اي ديگر به جزئيات ديگري از آسمان و شگفتي‌هايش اشاره مي‌كند.
مگر نديده‌ايد كه چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفريده است و ماه را در ميان آنها روشنايي‌بخش گردانيده و خورشيد را چون چراغي قرار داده است( نوح/15‌).

ويژگي‌هاي زميني

قرآن بيشترين نكات را درباره زمين به عنوان بستر زندگي انسان مطرح كرده است. بيش از 450 آيه درباره زمين سخن مي‌گويد، اما مهم‌ترين نكاتي كه به بحث ما مربوط مي‌شود، درباره امتيازات و امكانات زمين است. اينكه خداوند زمين را قابل روييدن آفريده تا بتوان از آن محصولي استخراج كرد (بقره/164،حجر/19)، بر اثر بارش باران و فرورفتن آن در زمين كه تبديل به چشمه هاي جوشان مي‌شود ( زمر/21)، زمين را كشيده و پهن آفريده است ( بقره/22، رعد/3)، زمين را گهواره قرار داده و راه‌ها را در زمين ترسيم كرده است ( طه/53)، زمينه رستنيهاي گوناگون را فراهم ساخته ( همان) و اينكه ظاهر زمين خشكيده ديده مي‌شود ـ اما چون آب بر آن فرود برود به جنبش درمي‌آيد و نمو مي‌كند و آمادگي هر نوع رستني در آن فراهم است ( حج/5 ) و دهها تعبير ديگري كه در توصيف زمين آمده و بيانگر ويژگي‌هاي زمين نسبت به ساير كرات مي‌باشد، اينها نمونه‌هايي از توصيف طبيعت و زمين در قرآن به شمار مي‌روند.

رنگها

از جمله موارد توصيف طبيعت در قرآن، توصيف رنگهاست. تنوعي كه حس كنجكاوي انسانها را بر مي‌انگيزد و به انسان گوشزد مي‌كند كه درباره علت پيدايش رنگها تأمل كند و از سوي ديگر نسبت به برخي از رنگها مي‌گويد: اين رنگ، براي بينندگان و تماشاگران ايجاد سرور مي‌كند( بقره/69). رنگ ها در طبيعت به دو بخش تقسيم مي‌شوند: رنگ‌هايي كه حزن‌آورند و رنگ‌هايي كه شادي‌آفرين هستند. قرآن به رنگ‌هاي شادي‌بخش، اهميت ويژه‌اي مي‌دهد كه شگفتي‌ همگان را برمي‌انگيزد و انگيزه‌اي براي جلب توجه به وجود مي‌آورد مانند رنگ زرد، رنگ سبز و سفيد . مثلاً در اوصاف بهشتيان از رنگ سبز ياد مي‌كند كه بهشتيان بر پشتي‌هاي سبزرنگ تكيه‌ زده‌اند ( رحمن/76 ) يا از رنگ سفيد در توصيف نوشيدني‌هاي اهل بهشت ياد مي‌كند:‌ بيضاء لذة للشاربين. ( صافات/40 ) از تنوع رنگ‌هاي ميوه‌ها به عنوان يك نعمت ياد مي‌كند: آيا ندانستي كه خداوند از آسمان آبي فرو فرستاد . ما بدان آب ميوه‌هايي با رنگ‌هاي گوناگون خارج ساختيم و نيز از كوه‌ها راه‌ها و رگه‌هاي سفيد، سرخ و به رنگ‌هاي مختلف و گاه به رنگ كاملاً سياه پديدار نموديم. ( فاطر/27 ) واقعاً اين پرسش مطرح است كه اگر تمام اين ميوه‌ها با طعم ومزه‌هاي مختلف به يك رنگ بودند، جاذبه‌اي براي خوردن وجود نداشت و از آن لذتي ايجاد نمي‌شد. خداوند اين تنوع رنگ‌ها را در طبيعت يكي از نعمت‌هاي الهي مي‌داند. اين شيوه از توصيف در طبيعت نسبت به ابرها، بادها، كوه‌ها، دشت و بيابان‌ها و سبزي‌ها نيز صادق است. به عنوان نمونه مي‌توان به آيات زير مراجعه كرد: سوره نبا/14، اعراف/57، نازعات/32 و فاطر/27.
جالب اينجاست كه يكي از محورهاي طبيعت، زمانها و مكانهاست. همان‌طور كه برخي از مكانها داراي زيبايي و جاذبه است، برخي مكانها در فرهنگ قرآن ارزشمند و مقدس و معنويت آفرين است مانند مسجدالاقصي، مسجدالحرام، كوه طور و محراب زكريا. همين‌طور از بعد معنوي برخي زمان‌ها در طبيعت ارج و منزلتي خاص دارند و روح‌افزا هستند. اين زمانها، مانند مكان‌هاي لذت‌بخش، شادابي معنوي به ارمغان مي‌آورند و خداوند، رحمت و عنايت مخصوص در آن اوقات به انسان‌ها دارد و به عنوان نمونه در قرآن از وقت سحر، صبحگاهان به عنوان زماني بس ارجمند ياد مي‌كند و مي‌فرمايد : در آن هنگام به عبادت و راز و نياز مشغول باشيد. كسي كه در اين زمان با خدا ارتباط پيدا كند از فرصت‌هاي ديگر بهتر و ارجمندتر است. زيرا اميد است كه پرودگار چنين شخصي را كه در اين ساعت بيدارمي‌شود به عبادت و راز و نياز با خدا مشغول مي‌شود به مقامي ستوده برساند (اسراء/79 ) .
صبح و نسيم صبحگاهي يكي از بهترين اوقات طبيعت است كه براي ورزش و استشمام هواي آزاد استفاده مي‌شود، اما قرآن اين زمان را هم براي لذت معنوي و هم براي لذت مادي از بهترين فرصت‌ها معرف مي‌كند. خوشا به حال آن انسان‌هايي كه به جاي خواب در اين زمان بيدارند و لذت بهره‌گيري از صبح را به غفلت خواب جايگزين نمي‌كنند.

اهداف ذكر طبيعت

مهم‌ترين نكته، جهت‌گيري ذكر طبيعت در قرآن است. انسان‌ها بويژه‌ مخاطبان قرآن،كم و بيش طبيعت را مي‌شناختند، اما آنچه لازم بود كه آنها بدانند، جهت و سراپرده طبيعت است. مثلاً قرآن بارها به اين جهت از طبيعت ياد مي‌كند تا اثبات مانع كند و از پيچيدگي‌ها وشگفتي‌هاي طبيعت به عنوان مظاهر خلق خدا ياد كند. به عنوان نمونه: سوره انعام آيه1 و احقاف /1-3.
البته گاهي در ابعاد دقيق‌تر زيبايي‌هاي طبيعت بازگفته مي‌شود، مانند دلالت بر توحيد يا تنزيه خداوند ازداشتن فرزند ( انعام /100-101 ) يا داشتن نظم و پيوند. يا ذكر آنها توجه دادن به عظمت، قدرت، تدبير و رحمت و حكمت گستره علم الهي است.( زمر/7، فرقان/60-62، حج/61، انعام /63-64، نور/45) .
و جالب‌تر از همه اينها كه نشان‌دهنده تعادل و واقع‌گرايي قرآن مي‌باشد، تشويق به بهره‌برداري از طبيعت و استفاده از لذات حسي است ( انعام/142-144). به نظر من اين شيوه بيان از ويژگي‌ در قرآن است كه به شكل معتدلي ما را در استفاده از طبيعت تشويق مي‌كند.
به همين دليل در جايي قرآن در خطاب به پيامبر مي‌گويد: بگو زيورهايي را كه خدا براي بندگانش پديد‌ آورده و نيز روزي‌هاي پاكيزه را چه كسي حرام گردانيده‌؟ بگو اين نعمتها در زندگي دنيا براي كساني است كه ايمان آورده‌اند ( اعراف/32).
نكته ديگر ذكر شگفتي‌هاي طبيعت در قرآن به اين جهت است كه از غرور و عجب و خودخواهي باز دارد و نور ايمان در دلها ايجاد شود. يا از رفتار گذشته‌ها عبرت بگيرد. گاهي قرآن با ذكر نمونه‌اي از طبيعت در جهت تربيت نفس و جلوگيري از غفلت او سخن مي‌گويد: مثلاً در آنجا كه از طوفان دريا و تلاطم كشتي‌ها سخن مي‌گويد و اين حالت طبيعت را بيان مي‌كند از آن جهت كه انسان درحالت گشايش و وفور نعمت خدا را فراموش مي‌كند و به هنگام سختي و فشار به ياد پروردگار مي‌افتد؛ خدا اين حالت را در ضمن حادثه‌اي طبيعي ذكر مي‌كند:
او كسي است كه شما را در خشكي و دريا مي‌گرداند، تا وقتي كه دركشتي و در حالت آرامش هستيد كه با بادي خوش در حركت است، افرادي در اين حالت آرامش هستيد كه با بادي خوش درحركت است، افرادي در اين حالت شاد هستند. ( و از ياد خدا غافل‌ )، اما بناگاه بادي سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد يقين كنند كه در محاصره افتاده‌اند، در آن حال خدا را پاكدلانه مي‌خوانند كه اگر ما را از اين ورطه برهاني، قطعاً از سپاسگزارانيم ( يونس/22).
اين‌ها نمونه‌هايي از اهداف ذكر طبيعت است، البته اهداف بسياري در ذكر طبيعت مي‌باشد كه به همين نمونه‌ها بسنده شد، چنانكه مباحث ديگري در ذكر طبيعت مطرح است، مانند اسلوب قرآن در توصيف طبيعت، مقايسه ميان شيوه‌ قران و شيوه‌ كتاب‌هاي مقدس، اعجاز علمي قرآن در بيان مسائل طبيعي و موضوعات ديگري كه هريك بحث مستقلي را مي‌طلبد.



تاريخ : جمعه 8 خرداد 1394 ا 12:26 نويسنده : ««×محمد جعفری ×»» ا
 

 عکسهای مذهبی زیبا از آیات جلاله قرآن کریم


قرآن، زنده است و نمی‌میرد، و آیه[های آن] نیز زنده‌اند و نمی‌میرند؛ زیرا اگر آیه‌ای که در باره اقوامی نازل شده است، با مُردن آن‌ها می‌مُرد، قرآن نیز مُرده بود؛ لکن قرآن، در میان آیندگان، جاری است، همچنان که در میان گذشتگان، جاری بود.


قرآن، ویژگی‌های فراوانی دارد 1 که هر یک به طور مستقل، حاکی از جایگاه رفیع این کتاب در میان کتب آسمانی و نیز نقش بی بدیل آن در سازندگی جامعه مطلوب انسانی است؛ ولی برجسته‌ترین ویژگی‌های قرآن را می‌توان در شش عنوان خلاصه کرد:

1. اصالت

قرآن کریم، اصلی‌ترین منبع دینی و سرچشمه اصیل معارف اعتقادی، اخلاقی و عملی اسلام است؛ زیرا:

1. این کتاب آسمانی، معجزه جاوید پیامبر خاتم صلی اللَّه علیه و آله و معتبرترین سند رسالت ایشان و بلکه همه انبیای الهی است؛

2. اصلی‌ترین دلیل حُجّیت سنّت، قرآن است؛

3. معارفی که از پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله و یا اهل بیت ایشان صادر شده‌اند، ریشه در قرآن دارند.

4. قرآن، معیار تشخیص صحت گزارش‌های حاکی از سنّت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است. بر همین اساس، پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در حدیث متواتر ثقلین، قرآن را بزرگ‌ترین امانت رسالت و «ثقل اکبر» نامیده است.

قران

2. تحریف‌ناپذیری

دومین ویژگی قرآن، آن است که در طول زمان، دستْ‌خوشِ دگرگونی و تغییر (از قبیل افزودنی یا کاستنی) نشده است. نازل کننده این کتاب، خود، بدین موضوع، گواهی داده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحفظون 1؛ ماییم که ذکر (قرآن) را نازل کردیم و ما نیز نگهبان آن خواهیم بود».

تاریخ مسلمانان و تلاش‌های صورت گرفته در حف 1 کتابت و قرائت قرآن کریم و دیگر دلایل مصونیت قرآن از تحریف نیز بر این موضوع، شهادت می‌دهند.

 

3. جامعیّت

قرآن، در حوزه رسالت خود، جامع است 5 و از بیان هیچ چیزی که در هدایت انسان نقش داشته باشد، فرو گذار نکرده است: «تِبْیَنًا لِّکُل شَیْ‌ءٍ؛ تبیین کننده هر چیزی است» 2 گذشته از آیات قرآنی، پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و اوصیای ایشان نیز بر این موضوع، شهادت داده‌اند. بزرگ‌ترین قرآن شناس، یعنی پیامبر خدا - که گیرنده وحی است -، در حدیثی، در باره جامعیّت این کتاب آسمانی، چنین می‌فرماید:

هُوَ الدَّلیلُ یَدُلُّ عَلَی السَّبیلِ، وَ هُوَ کِتابُ تَفصیلٍ وَ بَیانٍ وَ تَحصیل، هُو الفَصلُ لیسَ بالهَزلِ، وَ لَهُ ظَهرٌ وَ بَطن، فَظاهِرُهُ حُکمُ اللَّهِ وَ باطِنُهُ عِلمُ اللَّهِ تعالی، فَظاهِرُهُ وَثیقٌ، وَ باطِنُهُ عَمیق، لَهُ تُخوم، وَ علی تُخومِهِ تُخومٌ، لا تُحصی عَجائِبُهُ وَ لا تُبلی غَرائِبُه، فیهِ مَصابیحُ الهُدی وَ مَنارُ الحِکمَةِ، وَ دلیلٌ علَی المَعرِفَةِ لِمَن عَرَفَ النَّصَفَةَ.3

قرآن، ره‌نمایی است که راه را نشان می‌دهد. قرآن، کتاب تفصیل و روشنگری و تحصیل [حقایق] است. جداکننده میان حق و باطل است و شوخی‌بردار نیست. ظاهری دارد و باطنی. ظاهرش حکم [و دستور] خداست و باطنش علم خداوند متعال. پس ظاهر آن، محکم و استوار است و باطنش ژرفایی دارد و ژرفایش نیز ژرفایی دارد. شگفتی‌هایش بی‌شمارند و عجایب و غرایبش کهنه و تمام نمی‌شوند. چراغ‌های هدایت و پرتوگاه‌های حکمت، در قرآن اند؛ و برای کسی که انصاف داشته باشد، راه‌نمایی به سوی معرفت و شناخت است.

امیر مۆمنان علیه‌السلام - که پس از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آشناترین انسان با معارف والا و سازنده کتاب الهی است -، در حدیثی، قرآن را چنین توصیف فرموده است :

سپس کتاب را بر او فرو فرستاد، و آن، نوری است که چلچراغ‌هایش خاموش نمی‌شوند. چراغی است که شعله‌اش،

قران

 فروکش نمی‌کند.دریایی است که به ژرفایش نمی‌توان رسید. شاه‌راهی است که پیمودنش [آدمی را] به گم‌راهی نمی‌کشاند. شعاعی است که پرتو آن، به تاریکی نمی‌گرایدد. فرقانی (سنجه‌ای برای حق و باطل) است که برهانش، خاموش [و باطل] نمی‌گرددد. بنای روشنگری است که پایه‌هایش، فرو نمی‌ریزندد. درمانی است که بیم بازگشت بیماری‌ها در آن نمی‌رودد. قدرتی است که هوادارانش شکست نمی‌خورند و حقّی است که یارانش، تنها و بی یاور، گذاشته نمی‌شوندد. پس قرآن، معدن ایمان و کانون آن است، و چشمه‌های دانش و دریاهای آن، و بوستان‌های عدل و آبگیرهای آن، و پایه‌های اسلام و بنیان آن، و درّه‌های حق و دشت‌های آن است. دریایی است که هر چه از آن آب بردارند، آبش تمام نمی‌شود، و چشمه‌هایی است که هر اندازه از آن‌ها آب کشند، خشک نمی‌شوند. آبشخورهایی است که هر اندازه وارد شوندگان از آن‌ها بنوشند، آبشان کاستی نمی‌گیرد، و منزلگاه‌هایی است که مسافران، راه آن‌ها را گم نمی‌کنند، و نشانه‌هایی است که از چشم رهپویان، پوشیده نمیمانَ، و پُشته‌هایی است که رهروان به [قلّه‌هی] آن نمی‌رسند.

خداوند، آن را سیراب کننده عطشِ دانشوران، و بهار دل‌های دانایان، و شاه‌راه نیکان، و دارویی که پس از آن، دردی نمی‌ماند، و نوری که هیچ تاریکی‌ای با آن نیست، و ریسمانی که گِره‌هایش استوار است، و قلعه‌ای که ستیغ آن، بلند [و دست‌نایافتنی] است، و برای کسی که آن را حامی خویش گیرد، [مایه] عزّت [و قدت]، و برای کسی که به آن وارد شود، [مایه] سلامت، و برای کسی که از آن پیروی کند، هدایت، و برای کسی که خود را به آن نسبت دهد، عذر، و برای کسی که با آن سخن گوید، برهان، و برای کسی که به وسیله آن ستیزه کند، گواه، و برای کسی که با آن حجّت آورد، [ماه] پیروزی، و برای کسی که به آن عمل کند، نگه دارنده، و برای کسی که آن را به کار وادارد، مَرکب، و برای کسی که نشانه جوید، نشانه، و برای کسی که سپر بخواهد، سپر، و برای کسی که فرا بگیرد، دانش، و برای کسی که روایت کند، خبر، و برای کسی که داوری کند، حکم قرار داده است .4

آن، نوری است که چلچراغ‌هایش خاموش نمی‌شوند. چراغی است که شعله‌اش، فروکش نمی‌کند. دریایی است که به ژرفایش نمی‌توان رسید. شاه‌راهی است که پیمودنش [آدمی را] به گم‌راهی نمی‌کشاند. شعاعی است که پرتو آن، به تاریکی نمی‌گرایدد

 

4 . جاودانگی

یکی از برجسته‌ترین نکاتی که در احادیث پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام در تبیین جایگاه قرآن در اسلام مورد تأکید قرار گرفته، تداوم حیات و جاودانگی این کتاب آسمانی است. در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام آمده است :

إنَّ القُرآنَ حَیٌّ لا یَموتُ، وَ الآیَةَ حَیَّةٌ لا تَموت، فَلَو کانَتِ الآیَةُ إذا نَزَلَت فِی الأَقوامِ ماتوا ماتَتِ الآیَة، لَماتَ القُرآنُ، و لکِن هِیَ جارِیَةٌ فِی الباقینَ کَما جَرَت فِی الماضین. 5

قرآن، زنده است و نمی‌میرد، و آیه[های آن] نیز زنده‌اند و نمی‌میرند؛ زیرا اگر آیه‌ای که در باره اقوامی نازل شده است، با مُردن آن‌ها می‌مُرد، قرآن نیز مُرده بود؛ لکن قرآن، در میان آیندگان، جاری است، همچنان که در میان گذشتگان، جاری بود.

همچنین از امام صادق علیه‌السلام گزارش شده است که :

إنَّ القُرآنَ حَیٌّ لَم یَمُت، وَ إنَّهُ یَجری کَما یَجرِی اللَّیلُ وَ النَّهار، وَ کَما تَجرِی الشَّمسُ وَ القَمَر، وَ یَجری عَلی آخِرِنا کَما یَجری عَلی أوَّلِنا. 6

قرآن، زنده است و نمی‌میرد و هماره [در همه زمان‌ها] جاری است، چنان که شب و روز، و خورشید و ماه، در جریان اند، و همچنان که بر اوّلین کسانِ ما جاری بوده، بر آخرین کسان ما نیز جاری است.

این سخن، بدین معناست که معارفی که قرآن در زمینه جهان‌شناسی و انسان‌شناسی ارائه می‌کند و برنامه‌هایی که برای سعادت انسان دارد، منطبق با معیارهای عقلی و علمی و نیازهای فطری انسان‌هاست و از این رو، اختصاص به زمان خاصی ندارد؛ بلکه در طول زمان، زنده و جاوید است.

 

قران

5 . طراوت

ممکن است چیزی، سال‌ها زنده بماند، ولی در طول زمان، کهنه و فرسوده شود و تازگی و شادابی خود را از دست بدهد اما قرآن، علاوه بر این که همیشه زنده است، هیچ‌گاه کهنه و فرسوده نمی‌شود؛ بلکه همواره نو و باطراوت است، چنان که در حدیثی از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آمده است :کَلامُ اللَّهِ جَدیدٌ غَضٌّ طَرِی. 7

کلام خدا، همواره نو و تازه و با طراوت است.

در روایتی دیگر آمده است که شخصی از امام صادق علیه‌السلام پرسید :

ما بالُ القُرآنِ لا یَزدادُ عِندَ النَّشرِ وَ الدِّراسَةِ إلّا غَضاضَةً؟ چرا قرآن، هر چه بیشتر منتشر و مطالعه می‌شود، بر تازگی و طراوت آن، افزوده می‌شود؟

امام علیه‌السلام در پاسخ او فرمود :

لِأَنَّ اللَّهَ لَم یُنزِلهُ لِزَمانٍ دونَ زَمانٍ، و لا لِناسٍ دونَ ناس، فَهُو فی کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ، و

عِندَ کُلِّ قَومٍ غَضٌّ، إلی یَومِ القِیامَة. 8 چون خداوند، آن را برای زمانی خاص و مردمی خاص، فرو نفرستاده است. به همین دلیل، قرآن، در هر زمانی، نو، و برای هر مردمی، تا روز قیامت، تازه است. این ویژگی، حاکی از آن است که معارف قرآن، لایه‌های عمیق و متعدّدی دارند که در مقاطع مختلف تاریخ، کشف می‌شوند و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند. البته هر کسی، قادر به کشف معارف عمیق و حقایق دقیق قرآن نیست؛ بلکه تنها کسانی از این توانایی برخوردارند که از نظر علمی و عملی، شایستگی‌های لازم را داشته باشند.


 

6. داشتن لایه‌های معنایی

قران

قرآن، به سان دست‌نوشته آدمی نیست که هر چه قدر عمیق باشد، باز هم بتوان به عمق و کُنه آن رسید. قرآن، سخن خداوند حکیمِ دانا و بی‌نهایت است که عالَم و آدم را آفرید و از اعماق وجود هستی، آگاه است. حقیقت و اعتبار، دست اوست. ذهن و عین، در اختیار اوست. مکتوب و مخلوق، از آن اوست. خداوند، بر پایه این حکمت و دانایی، کتابش را چنان منظّم ساخته که جز او و آن که او بخواهد، کسی نمی‌تواند به کنه آن برسد. این، همان چیزی است که از آن به «بطون قرآن» یا «لایه‌های معنایی قرآن» و نیز «حقایق قرآنی» یاد می‌شود.

در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام آمده است :

إنَّ لِلقُرآنِ بَطناً، وَ لِلبَطنِ بطناً. 9 قرآن، باطنی دارد و باطن آن هم باطنی دارد.

و در حدیثی از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نقل شده که فرمود :

إنَّ لِلقُرآنِ ظَهراً وَ بَطناً، وَ لِبَطنِهِ بَطنٌ إلی سَبعَةِ أبطُن. 10 قرآن، ظاهری دارد و باطنی، و باطن آن هم باطنی دارد، تا هفت بطن (لایه درونی).این حدیث از امام صادق علیه‌السلام نیز به لایه‌ها و بطون معنایی قرآن اشاره دارد :

إنَّ کِتابَ اللَّهِ عَلی أربَعَةِ أشیاءَ: عَلَی العِبارَةِ، وَ الإِشارَةِ، وَ اللَّطائِفِ، وَ الحَقائِقِ؛ فَالعِبارَةُ لِلعَوامِّ، وَ الإِشارَةُ لِلخَواصِّ، وَ اللَّطائِفُ لِلأَولِیاءِ، وَ الحَقائِقُ لِلأَنبِیاء. 11 همانا کتاب خدا، بر چهار چیز [قابل تقسیم] است : بر عبارت، اشارت، لطایف و حقایق. عبارت، برای عوام است، اشارت برای خواص، لطایف برای اولیا، و حقایق برای انبیاء.



تاريخ : جمعه 18 ارديبهشت 1394 ا 9:56 نويسنده : ««×محمد جعفری ×»» ا

·         پیش بینی قرآن در مورد سفر انسان به کره ماه

انسان از سالها قبل به آسمانها می نگریست و شبها ماه را می دید اما حتی اگر سودای سفر به ماه را نیز در سرش داشته بود تصور نمی کرد که روزی به ماه سفر بکند.اما با پیشرفت علم مکان سفر به بیرون از کره زمین پدید آمد.

نخستین فضانورد جهان یوری گاگارین کیهان‌نورد روسی بود که روز ۲۳ فروردین ۱۳۴۰ با فضاپیمای وستوک-۱ به فضا رفت و در طول ۱۰۸ دقیقه یک دور مدار زمین را پیمود.

نیل الدن آرمسترانگ نخستین انسانی است که طی ماموریت آپولو ۱۱ در ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ (۲۹ تیر ۱۳۴۸) بر کره ماه گام نهاد.

در زمانی که تنها وسیله نقلیه اعراب اسبها و شترهایشان بود قرآن کریم درسوره الانشقاق آیات 18-20به این موضوع اشاره کرده است:

وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ ﴿۱۸﴾ لَتَرْکَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ ﴿۱۹﴾ فَمَا لَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۲۰

 سوگند به ماه چون [بدر] تمام شود (۱۸)که قطعا از حالى به حالى برخواهید نشست (۱۹)پس چرا آنان باور نمى‏دارند (۲۰)

نکته بسیار جالب دیگر این آیه واژه  طَبَقًا عَن طَبَقٍ که می تواند به معنای از لایه یا طبقه ای به لایه یا طبقه دیگر باشد که قرآن دقیقا اشاره درستی داشته زیرا فضا پیما ها پس از پرتاب شدن از یک لایه جو به لایه دیگر می روند و فضا پیما ها برای خروج از لایه ها و جو زمین معمولا بصورت زیگ زاگ حرکت می کنند که قرآن کریم در 1400 سال قبل نیز دقیقا به این مساله اشاره کرده است.

·         پیش بینی قرآن در مورد اختراع وسایل نقلیه

در زمانهای قدیم وسایل نقلیه بصورت امروزی وجود نداشت و مردم معمولا با پای پیاده و یا با اسب و شتر و گاری به مسافرت می رفتند و این باعث می شد که مسافتهایی که ما امروز با هواپیما در دو ساعت طی می کنیم شاید برای مردمان دوران قدیم نزدیک به یک سال طول بکشد.در آن دوران می توان گفت که کشتی و قایق سریع ترین وسایل نقلیه بودند.

در سال 1712 ماشین بخار توسط شخصی بنام تامس نیوکامن ساخته شد که انقلابی در زمینه حمل و نقل ایجاد کرد. اولین اتومبیل واقعی با نیروی بخار که برای جابجائی انسان و بار بکار گرفته شد در سال ۱۷۶۷ توسط نیکلاس جوزف کان فرانسوی طراحی و ساخته شد. خودرو کان می‌توانست ۴ تن بار به همراه ۲ خدمه را با سرعت ۷/۸ کیلومتر بر ساعت به حرکت در آورد. 

اختراع خودرو به کارل بنزنسبت داده می‌شود. او در سال ۱۸۸۵ موفق به ساخت اولین خودرو با موتور احتراقی گردید. در سال ۱۸۸۸ برتا بنر همسر کارل بنز اولین سفر خودروئی را با خودرو سه چرخ ساخت بنز انجام داد. در این سفر او فاصله ۱۰۶ کیلومتری مانهایم تا فورتزهایم را برای بر گرداندن فرزندانش ریچارد و یوگن بصورت رفت و برتا بنز در حال راندن اولین خودرو ۱۸۸۶برگشت.

در  ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳ برادران رایت اولین پرواز خود را انجام دادند و از سال 1700 به بعد روز به روز وسایل حمل و نقل پیشرفته تر شد و گسترش یافت تا جایی که ممکن است بزودی بشر به تکنولوژی سفرهای بین سیاره ای دست یابد.

اما در آن زمان حتی ممکن نبود به مغز اعراب این فکر برسد که شاید روزی بشر به ابزارهای حمل و نقل بهتر از اسب و شتر دست یابد در حالی که قرآن کریم در سوره نحل آیه 8 به این موضوع اشاره می کند:

وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَةً وَیَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

و اسبان و استران و خران را [آفرید] تا بر آنها سوار شوید و [براى شما] تجملى [باشد] و آنچه را نمى‏دانید مى‏آفریند

در سوره یس آیه 41 و 42 نیز به این موضوع اشاره شده است

وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ﴿۴۱﴾ وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ﴿۴۲﴾

و نشانه‏اى [دیگر] براى آنان اینکه ما نیاکانشان را در کشتى انباشته سوار کردیم (۴۱)و مانند آن براى ایشانمرکوبها[ى دیگرى]خلق کردیم (۴۲)

·         وعده قرآن در مورد رفتن انسان به فضا

یوری گاگارین فضا نورد روسی نخستین انسانی بود که از کره زمین پا به بیرون گذاشت وی 4 اکتبر 1957 توسط فضا پیمای اسپوتیک روسی اولین انسانی بود که از جو کره زمین خارج شد.

در 20 ژولیه 1969 نیل آرمسترانگ فضا نورد آمریکایی نخستین انسانی بود که پا بروی ماه گذاشت.نکته جالب این است که بدون در نظر گرفتن مبحث Ancient Aliens که در عربستان آن روز نیز هیچ اثری از آن وجود ندارد انسان های گذشته امکان نداشت پیشبینی بکنند که شاید روزی انسان بتواند از کره زمین خارج شود اما قرآن کریم در سوره الرحمن آیه 33 این موضوع را 1300 سال قبل از به وقوع پیوستن آن پیش بینی کرده است:

یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳

 اى گروه جنیان و انسیان اگر مى‏توانید از کرانه‏هاى آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید پس رخنه کنید [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى (قدرتی)رخنه نمى‏کنید (۳۳)

ترجمه دقیق واژه بِسُلْطَانٍ عربی در پایان آیه با قدرت و نیرویی بزرگ و عظیم است در برخی جاها نیز بعنوان نیروی روشن نیز از آن یاد می شود که قرآن دقیقا این موضوع را با جزئیات آن پیش بینی کرده است زیرا برای فرستادن موشک به فضا نیز انرژی بسیار زیادی صرف می شود مثلا در مورد شاتل فضایی حدود نیم میلیون گالون سوخت مایع مصرف شد تا شاتل بروی مدار گرد نصب شود.در مورد تمامی موشک ها و فضا پیماهایی که به بیرون از جو زمین و فضا نیز فرستاده می شوند این مطلب کاملا صدق می کند و میلیون ها تن انرژی و هزینه صرف انجام گردش انسان در فضا می شود و احتمالا منظور قرآن نیز از نیروی عظیم این قدرت عظیم و تکنولوژی بشر در قرن 21 بوده است.



تاريخ : پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394 ا 18:5 نويسنده : ««×محمد جعفری ×»» ا

عکسهای مذهبی زیبا از آیات جلاله قرآن کریم

پرستاری می‌تواند یکی از راه‌های قرب به خداوند و دست‌یابی به کمال انسانی باشد. چنین نگرشی به شغل پرستاری، نشاط و علاقه ویژه‌ای در پرستاران ایجاد می‌کند. آنان به کار خود، به عنوان وظیفه‌ای الهی ـ انسانی می‌نگرند. امام خمینی رحمه‌الله ، در تقویت این نگرش، خطاب به پزشکان و پرستاران می‌فرماید:
شما متوجه باشید که این شغل را خدای نخواسته آلوده نکنید به جهات مادی، به جهات دنیایی؛ که هم کار کرده باشید و هم اجر الهی نبرده باشید. شما کاری بکنید که این شغل شما الهی باشد، برای خدا باشد. منافات ندارد اینکه برای خدا باشد، لکن به شما هم مثلاً اجری بدهند، اینها منافات با هم ندارد. شما توجه داشته باشید به اینکه با این بیماران خوشرفتاری کنید، کمک کنید آنها را، دلجویی کنید از آنها. اینها افسرده هستند باید دلجویی کنید. این شغل از آن شغل‌های بسیار ارزنده است.
در سخنان معصومان علیهم‌السلام خدمت به هم‌نوعان، از بهترین عبادت‌ها و ارزش‌های انسانی شمرده شده است؛ چنان‌که در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است:
ما قَضی مُسلِمٌ لِمُسلِمٍ حاجةً اِلاّ ناداهُ اللّه‌ُ تبارکَ و تعالی عَلیَّ ثوابُکَ وَلا اَرْضی لَکَ بِدُونِ الجَنّةِ.
هیچ مسلمانی حاجت مسلمان دیگری را روا نمی‌سازد، مگر اینکه خداوند تبارک و تعالی به او خطاب کند که پاداش تو به عهده من است و کمتر از بهشت برایت نمی‌پسندم.
تنها کسانی می‌توانند به شغل پرستاری و مراقبت از بیماران بپردازند که از انگیزه بالا، قدرت تحمل، دل‌سوزی و بردباری بهره‌مند باشند. این‌گونه افراد، در ضمیر پاک نیک فطرتان جامعه جای دارند و محبوبیت اجتماعی بالایی می‌یابند؛ زیرا همگان می‌دانند که پاداش‌های مادی نمی‌تواند جبران کار طاقت‌فرسای پرستاران باشد، بلکه باید اجر واقعی خویش را از خداوند دریافت کنند. مردم نیز از باب «مَن لَم یَشکُرِ المَخلوقَ لَم یَشکُرِ الخالِقَ»، زحمت‌ها و تلاش‌های بی‌منت آنان را ارج می‌نهند. بزرگداشت و ارج‌گذاری مقام پرستار، خود بیانگر ارزش اجتماعی و جایگاه والای شغل پرستاری است.
پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ارج و بهای پرستاری را در ضمن روایتی چنین بیان می‌فرماید:
مَن قامَ عَلی مَریضٍ یَوما وَ لَیْلَةً بَعَثَهُ اللّه‌ُ مَعَ اِبراهیمَ الخَلیلِ علیه‌السلام فجادَ عَلَی الصِّراطِ کَالْبَرْقِ اللاّمِعِ وَ مَن سَعی لِمَریضٍ فی حاجَةٍ فَقَضاها خَرَجَ مِنْ ذُنوبِهِ کَیَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ.
کسی که یک روز و یک شب پرستاری بیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را با ابراهیم خلیل علیه‌السلام محشور می‌کند.
پس همچون درخشش برقی از صراط عبور می‌کند و کسی که در برطرف کردن نیازهای مریض تلاش کند و نیازهای او را برآورد، همانند روزی که از مادر متولد شده است، از گناهان پاک می‌شود.
پیام متن:
1. تقوت انگیزه الهی و معنوی در پرستاران.

2. ارزش معنوی و اخروی کمک به بیماران.
پرستاری در سیره پیشوایان معصوم علیهم‌السلام
اهتمام پیامبران و اولیای معصوم علیهم‌السلام به امر پرستاری، نشان از اهمیت و شرافت این شغل دارد. پرستاری نزد خداوند متعال، ارزشمند است و پرستاران محبوب و مقدسند.
برپا کردن چادر پرستاری در مسجد پیامبر، توجه و تلاش ویژه آن بزرگوار را نسبت به این وظیفه مقدس نشان می‌دهد. در این‌باره آمده است: بعد از جریان جنگ احد، مردم در مسجد به مداوای مجروحان جنگ و پرستاری از آنان می‌پرداختند.
در سیره ابن هشام آمده است که:
یکی از اصحاب خاص پیامبر اکرم، به نام سعد بن معاذ را که جراحت سختی در جنگ خندق برداشته بود، به دستور حضرت در مسجد در خیمه زنی از قبیله اَسلَمْ که به او «رُفیده» می‌گفتند، قرار دادند و رفیده در این خیمه مجروحان جنگ را مداوا می‌کرد و به پرستاری و مراقبت از آنان می‌پرداخت.
این عمل پسندیده، در سیره پیامبران الهی نیز دیده می‌شود؛ چنان‌که پرستاری پیوسته حضرت یوسف از بیماران در زندان، محبوبیت او را بین زندانیان سبب شده بود و به این خاطر، از او به عنوان فردی نیکوکار و محسن یاد می‌کردند.
در مورد پرستاری پیامبر گرامی اسلام از بیماران، روایت‌هایی در تاریخ اسلام دیده می‌شود. یکی از این موارد را علامه مجلسی از حضرت علی علیه‌السلام چنین نقل می‌کند:
شبی تب وجودم را فرا گرفت و خواب را از من ربود. بدین جهت، رسول خدا نیز تا صبح بیدار بود و شب را بین من و نماز تقسیم می‌کرد. پس از نماز، نزد من می‌آمد و جویای حال من می‌شد و با نگاه کردن به من از وضعیت بیماری‌ام اطلاع می‌یافت و شیوه پیامبر تا طلوع صبح این چنین بود. پس از آنکه حضرت با اصحاب نماز گزاردند، در حق من دعا کردند که خدایا، علی را شفا ده و سلامتی بخش که به خاطر بیماری‌اش تا صبح نخوابیدم!
این شیوه پسندیده حضرت حتی در حق دوستان دیگرش نیز به خوبی نمایان است. آمده است که سعدبن معاذ که از بزرگان اصحاب پیامبر خداست و برای حفظ اسلام تلاش‌های بسیاری کرده است، بعد از آنکه در جنگ خندق جراحت سختی برداشت، پیامبر خدا فرمان داد تا خیمه‌ای در مسجد زدند و خود مراقبت‌های درمانی و پرستاری از وی را عهده‌دار شد.
پرستاری حضرت علی علیه‌السلام از فاطمه زهرا علیهاالسلام پس از بیماری ایشان، سزاوار تحسین و توجه است.
حضرت علی علیه‌السلام خود عهده‌دار پرستاری از فاطمه علیهاالسلام بود و اسماء دختر عُمَیس، ایشان را یاری می‌داد.
البته پرستاری حضرت زهرا و زینب کبری علیهاالسلام نیز می‌تواند الگوی مناسبی برای تمام پرستاران میهن اسلامی باشد. در تاریخ جنگ احد آمده است:
در این جنگ دندان پیامبر اسلام شکست و کلاهخود بر سر ایشان زخم وارد کرد. در آن هنگام، فاطمه خون جراحت پیامبر را می‌شست و علی ابن ابی‌طالب با سپر آب می‌آورد. چون فاطمه دید خون بند نمی‌آید، تکه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را روی زخم گذارد تا خون بند آید.
امام زین‌العابدین علیه‌السلام نیز درباره حضرت زینب کبری علیهاالسلام ، دست پرورده مکتب انسان‌ساز مادر، چنین نقل می‌کند: «شبی که فردای آن پدرم به شهادت رسید، من نشسته بودم و عمه‌ام زینب در نزد من بود و از من به‌گونه‌ای نیکو پرستاری می‌کرد».
این سیره‌های عملی، بیانگر ارزش والای پرستاری است. امام خمینی رحمه‌الله نیز در این‌باره فرمود:
این شغل پرستاری از شغل‌های بسیار شریفی است که اگر چنانچه انسان با وظایف انسانی و شرعی خودش بکند، این یک عبادتی است که در فراز عبادت‌های درجه اول است. پرستاری از بیمار امر بسیار مشکلی است، لکن خیلی ارزشمند است. [اگر [انسان با یک بیمار به طور محبت، به طور برادری، به طور خواهری مراعات احوال او را بکند و این برای انجام یک وظیفه انسانی ـ الهی باشد، از عباداتِ بسیار ارزشمند است.
پیام متن:
نمونه‌هایی از پرستاری در سیره پیامبران، ائمه معصومین علیهم‌السلام و حضرت زینب علیهاالسلام .

آثار نیک و زیبای پرستاری

پرستاران با مراقبت از بیماران، خرسندی آنان را فراهم می‌آورند و در سایه به دست آوردن رضایت آنان، خشنودی خداوند را برای خویش رقم می‌زنند. از سوی دیگر لذت کمک به دیگران، در فطرت پاک انسان‌ها به ودیعت نهاده شده است. آن‌گاه که پرستار رنج و اندوه مریض را به شادی و نشاط مبدل می‌سازد و لبخند شادمانی و طراوت را بر گوشه لبان او می‌بیند، خود نیز شاد و مسرور می‌شود و همه سختی‌ها و زحمت‌هایی را که در این مسیر به جان خریده است، از یاد می‌برد. بدین ترتیب، رابطه‌ای صمیمانه و دوسویه همراه با مهر و محبت بین پرستار و بیمار ایجاد می‌شود. راز این محبوبیت را می‌توان از سخن ارزشمند پیامبر اسلام دریافت:
جُبِلَتِ القُلُوبُ عَلی حُبِّ مَن اَحْسَنَ اِلَیْها وَ بُغْضِ مَنْ اَساءَ اِلَیْها.
طبیعت قلب‌ها، بر محبت و دوستی کسی که به آدمی احسان و نیکی می‌کند و بغض و دشمنی کسی که به انسان بدی روا می‌دارد، نهاده شده است.
این نیکوکاری افزون بر محبوبیت اجتماعی، رضایت الهی را نیز در پی خواهد داشت؛ چرا که قرآن کریم نیز به صراحت می‌گوید: «وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد». (بقره: 195)
حرفه پرستاری، آثار ارزنده‌ای بر شخصیت فرد پرستار بر جا می‌گذارد. پرستار با پذیرش کارهای راحت و دشوار یک بیمار، در حقیقت خودخواهی را در خویش از بین می‌برد و دگرخواهی و نوع دوستی را در وجود خویش نهادینه می‌کند. پذیرش کارهای مربوط به بیماران، روحیه فروتنی و نرم‌خویی را در او افزایش می‌دهد و خودبینی را از وی دور می‌سازد. پرستار بر اساس تعهد و مسئولیتش در برابر بیمار، با او که آمیخته با درد و رنج است، مدارا می‌کند و تمام برخوردهای تند و ناهنجار مریض را که برخاسته از درد است، برمی‌تابد. این همه، گامی است برای خودسازی و دست‌یابی به کرامت‌های انسانی و رسیدن به قله‌های بردباری؛ همان که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام آن را بسیار مهم می‌شمارد و می‌فرماید: «لاعِزَّ کَالْحِلْمِ؛ هیچ عزتی همانند حلم و بردباری نیست».
پرستار با کمک به بیماران، دعای خیر آنان را بدرقه راهش می‌سازد و این کلام نورانی حضرت صادق علیه‌السلام را ره‌توشه خویش می‌کند که فرمود: «از بیماران خود عیادت کنید و از آنان درخواست دعا کنید؛ زیرا دعای آنان، همانند دعای فرشتگان است.» دعای مستجابی که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله وعده داده است که هنگام عیادت از مسلمان، نصیب عیادت‌کننده می‌شود: «دُعاؤُکَ فیها مُسْتَجابٌ؛ دعای تو در هنگام بیماری مستجاب است».
تأثیر ارزشمند پرستاری از بیمار، در گفتاری شفاف از رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نیز بیان شده که بسیار شنیدنی است:
مَنْ اَعانَ ضَعیفا فی بَدَنِهِ عَلی اَمرِهِ اَعانَهُ اللّه‌ُ عَلی اَمْرِهِ وَ نَصَبَ لَهُ فیِ الْقیامَةِ مَلائِکَةً یُعینُونَهُ عَلی قَطْعِ تِلْکَ الْاَهْوالِ وَ عُبُورِ تِلکَ الخَنادِقِ مِنَ النّارِ، حتی لا یُصیبَهُ مِنْ دُخانِها وَ عَلی سَمُومِها وَ عَلی عُبُورِ الصِّراطِ اِلَی الجَنَّةِ سالِما امِنا.
هر کس انسانی را که ناتوانی جسمی دارد یاری کند، خداوند او را در کارهایش یاری می‌دهد و در قیامت فرشتگانی را می‌گمارد تا او را در پیمودن مسیر هولناک قیامت و عبور از گودال‌های آتش کمک کنند، به گونه‌ای که از سموم آن آسیب نبیند و او را از صراط به سوی بهشت با سلامت و امنیت کامل، گذر می‌دهند.
پیام متن:
ایجاد محبت دوسویه، رضایت الهی، از بین رفتن خودخواهی، تأثیر دعای بیمار بر روان پرستار و کمک فرشتگان در رسیدن آسان‌تر به بهشت، از فایده‌ها و آثار مثبت پرستاری است.

وظایف پرستاری

مواظبت از بیمار و رسیدگی به وی، سفارش همه پیشوایان دینی ماست. از این رو، مراقبت پی‌گیر از بیمار تا شفای کامل آنان، امری بایسته است. همراهی با بیمار در گرفتاری‌های طول درمان، افزون بر رفع نیازهای جسمی، شادابی و نشاط روحی وی را نیز تأمین می‌کند. رها ساختن بیمار و بی‌توجهی به او، چه بسا سلامت و حتی زندگی او را با خطر روبه‌رو می‌کند. بر این اساس، حضرت صادق علیه‌السلام به هم‌سفر و همراه بیمار فرمود:
قُعُودُکَ عِنْدَهُ اَفْضَلُ مِنْ صَلواتِکَ فی الْمَسجِدِ.
نشستن تو نزد بیمار (و مراقبت از او)، بهتر و بالاتر از نماز خواندنت در مسجد است.
تلاش برای برطرف ساختن نیازهای بیماران، پاداش بی‌شماری نزد خداوند دارد. امام صادق علیه‌السلام در کلامی دیگر می‌فرماید:
مَن سَعی لِمَریضٍ فی حاجةٍ قَضاها اَوْلَمْ یَقضِها، خَرَجَ مِنْ ذنوبِهِ کَیَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ.
کسی که برای رفع نیازهای بیماری تلاش کند، خواه آن درخواست برآورده شود یا نشود، همانند روزی که از مادر متولد شده است، از گناهان پاک می‌شود.
البته برآوردن خواسته‌های بیماران، پس از آگاهی کامل از چگونگی آن امکان‌پذیر است. بنابراین، پرستار باید در رفع نیازهای جسمی، روحی، معنوی و اجتماعی بیمار تلاش کند و خود را به جای او قرار دهد و آنچه را از راحتی و آسایش برای خود می‌پسندد، در صورت ممکن برای او نیز در نظر بگیرد. حضرت امیر علیه‌السلام در سفارش به فرزند گرامی‌اش فرمود:
یا بُنَّیَّ اِجْعَلْ نَفسَکَ میزانا فیما بَینَکَ وَ بیْنَ غَیرِکَ فَاَحِبِبْ لِغَیْرِکَ ما تُحِبُّ لِنَفسِکَ وَاکْرَهْ‌لهُ ما تَکْرَهُ لَها.
پسرم! خویشتن را معیار و مقیاس قضاوت بین خود و دیگران قرار ده! پس آنچه را برای خود دوست می‌داری، برای دیگران دوست دار و آنچه را برای خود نمی‌پسندی، بر دیگران نیز مپسند.
امام خمینی رحمه‌الله نیز در کلامی زیبا به همین معیار و محور مهم در کارها توجه کرده و فرموده است:
باز عرض می‌کنم که با بیمار، بسیار با عطوفت باشید. از آن که خادم دم در است تا آن که پزشک است و پرستار رفتار، رفتار خوب و عطوفیت‌آمیز باشد. گمان کنید که خودتان مریض هستید و در یک مریضخانه رفته‌اید، از کارمندان، پزشکان و پرستار آنجا چه توقعی دارید؟ همان توقعی که خود شما از آنها دارید، سایر بیماران هم از شما دارند.
گاهی ممکن است پرستار پس از آگاهی به ذائقه بیمار و غذای مورد علاقه او، به وی کمک کند، در این حال به پاس این کار نیک، پاداش‌های اخروی نیز متوجه پرستار می‌شود؛ چنان‌که در روایتی از معصوم علیهم‌السلام هم بر این مطلب اشاره شده است:
مَنْ اَطْعَمَ مَریضا شَهْوَتَهُ اَطْعَمَهُ اللّه‌ُ مِنْ ثِمارِ الجَنَّهِ.
کسی که به بیماری بر اساس میل و اشتهایش غذا دهد، خداوند از میوه‌های بهشتی به او می‌خوراند.
این‌گونه پرستاری، در سیره عملی پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نیز با توجه به روایت امام علی علیه‌السلام وجود داشته است که می‌تواند الگویی مناسب برای پرستاران باشد:
فاطمه، دختر گرامی پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، بیمار شد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برای دیدار او آمد و نزد فاطمه نشستند و از حال او سئوال کرد. فاطمه در جواب گفت: من غذایی پاک و گوارا میل دارم.
پیامبر برخاست و از طاقچه اتاق ظرفی از کشمش و نان و کشک و خوشه‌ای انگور آورد و در مقابل فاطمه علیهاالسلام نهاد.
خواب و استراحت نیز برای بهبودی بیمار بسیار ضروری است. بنابراین، فراهم آوردن محیطی مناسب و آرام و به دور از شلوغی، تأثیری مطلوب بر سلامتی بیماران دارد.
پیام متن:
مراقبت از بیمار، شناخت نیازهای جسمی و روحی و برآوردن آن خواسته‌ها، از وظایف مهم پرستاران است



تاريخ : سه شنبه 15 ارديبهشت 1394 ا 10:45 نويسنده : ««×محمد جعفری ×»» ا

عکسهای مذهبی زیبا از آیات جلاله قرآن کریم
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِیَعلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَیبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ (سوره‌ی مبارکه‌ی حدید، آیه‌ی ۲۵)

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آن‌ها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آن‌که او را ببینند؛ خداوند قوی و شکست‌ناپذیر است!
 
چهارمین آیه‌ی پرکاربرد در بیان رهبر معظم انقلاب با ۲۶ بار تکرار، «آیه‌ی ۲۵ سوره‌ی حدید» است. موضوع محوری که ایشان در این آیه بر آن تکیه می‌کنند، مسأله‌ی «عدالت و قسط در جامعه» است که به تعبیر ایشان اصلی‌ترین امر مربوط به زندگی مردم است۱
 
*مفردات آیه
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیانات خود مفردات این آیه را این‌گونه توضیح می‌دهند: «بیّنات یعنی حجت‌های متقن و غیر قابل تردیدی که پیغمبران ارائه می‌دهند؛ کتاب، یعنی منشور ادیان در مورد معارف، احکام و اخلاقیات؛ میزان، یعنی آن سنجه‌ها و معیارها»۲
 
ایشان با توضیح معنای قسط، به تفاوت آن با عدل نیز اشاره می‌کنند: «قسط چیست؟ قسط یعنی استقرار عدالت اجتماعی در جامعه.»۳ « «قسط» با «عدل» فرق می‌کند. عدل یک معنای عام است. عدل همان معنای والا و برجسته‌ای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همه‌ی حوادث دنیا وجود دارد. یعنی یک موازنه‌ی صحیح. عدل این است. یعنی رفتار صحیح؛ موازنه‌ی صحیح؛ معتدل بودن و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن. این، معنای عدل است. لکن قسط، آن‌طور که انسان می‌فهمد، همین عدل در مناسبات اجتماعی است. یعنی آن چیزی که ما امروز از آن به «عدالت اجتماعی» تعبیر می‌کنیم. این، غیر از آن عدل به معنای کلی است. انبیا اگرچه حرکت کلی‌شان به سمت آن عدالت به معنای کلی است - «بالعدل قامت السموات و الارض»؛ آسمان‌ها هم با همان اعتدال و عدالت و میزان بودن سر پا هستند - اما آن چیزی که فعلاً برای بشر مسأله است و او تشنه‌ی آن است و با کمتر از آن نمی‌تواند زندگی کند، قسط است. قسط یعنی این‌که عدل، خُرد شود و به شکل عدالت اجتماعی در آید. «لیقوم الناس بالقسط.» انبیا برای این آمدند. »۴ بر این اساس حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قسط را پیاده کردن عدل در اجتماع می‌دانند.
 
*استقرار عدالت در جامعه، هدف تمامی انبیاء
رهبر معظم انقلاب با استفاده از این آیه مسأله‌ی برقراری عدالت را هدف تمامی انبیا در طول تاریخ ذکر می‌کنند: «استقرار عدالت، دستور همه‌ی انبیاء الهی است که فرمود ارسال رسل و فرستادن کتاب‌ها و این همه تلاشی که انبیاء و پیروان انبیاء انجام دادند، برای این است که: «لیقوم النّاس بالقسط» زندگی مردم، زندگی همراه با قسط باشد.»۵ البته ایشان تصریح می‌کنند که این هدف، هدفی میانی است و هدف اصلی انبیاء، رستگاری جامعه و ایجاد بستری برای عبودیت خداوند است: «البته شکی نیست که قیام به قسط و همه‌ی آن‌چه که مربوط به زندگی دنیائی، اجتماعی و فردی افراد است، مقدمه‌ی آن هدف خلقت است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»؛ یعنی عبودیت. اصلاً هدف خلقت، عبد خدا شدن است؛ که بالاترین کمالات هم همین عبودیت خداست.»۶

*استفاده از قدرت برای پیاده کردن قسط
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استفاده از ادامه‌ی این آیه‌ی شریفه که پیرامون «انزال حدید» است، لازمه‌ی پیاده شدن قسط در جامعه را وجود «قدرت» ذکر می‌کنند: «شما ببینید در همین آیه‌ی کریمه‌ی قرآن که راجع به قسط صحبت می‌کند و می‌گوید خدای متعال همه‌ی پیغمبران را فرستاد، «لیقوم النّاس بالقسط»؛ برای این‌که قسط و عدالت را در جامعه مستقر کنند، بلافاصله می‌فرماید: «و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للنّاس»؛ یعنی پیغمبران علاوه بر این‌که با زبان دعوت سخن می‌گویند، با بازوان و سرپنجگان قدرتی که مجهز به سلاح هستند و با زورگویان و قدرت‌طلبان فاسد، معارضه و مبارزه می‌کنند... د. کسانی که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیاده‌طلبان و متجاوزان به حقوق انسان‌ها باید خود را به قدرت مجهز کنند.»۷
 
*گسترش عدالت، هدف قیام حسینی و مهدوی
رهبر انقلاب با اشاره به وصیت و سخنان حضرت اباعبدالله علیه‌السلام در آستانه‌ی حرکت به سمت کوفه، هدف از این قیام را نیز تحقق عدالت و مقابله با ظلم می‌دانند: «حرکت امام حسین علیه‌السلام برای اقامه‌ی حق و عدل بود ... تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتاری که درباره‌ی آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن می‌کند که غرض، اقامه‌ی حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است.»۸



تاريخ : شنبه 12 ارديبهشت 1394 ا 9:37 نويسنده : ««×محمد جعفری ×»» ا
.: Weblog Themes By : VioletSkin.lxb.ir :.